مگه میشه یادم بره و لحظه ایشو به یاد کسی که لبخند روزای سختم بود نباشم؟
هستم... خواستم یادآوری کنم که هستم
تنها چیزی که تو این وب مرتب تکرار شده همین تاریخه
و برای اولین بار از یه تاریخ تشکر میکنم که منو باهات آشنا کرد
مثل همیشه منتظرت میمونم و صبر میکنم تا روزی که این روزو تنها نباشم
بابت سادگی هر سالش ازت عذر میخوام ولی ما همینقدر ساده اومدیم تو زندگی هم نه؟
دوست دارم
آره این طولانی ترینش بود
شیش ماه؟ یکم بیشتر
اومدم یه سر بزنم بهتون
امیدوارم اوضاعتون خوب باشه
شوکو روزشه نه؟
این حتی طولانی ترین تایم حرف نزدنمونه:)
تو،سهند،شیوا،پونو،کوین،جیوو،کریستال،کامان باران،نغمه،آیلین،سبا،اریک،بورا
خوبه همچینم آلزایمر ندارم
خلاصه که یادمه ریحانه.
سلام.
اولین باره که نوشته هامو وسط نزاشتم با اینکه رو مخم بوده و هست هنوزم ولی دوست داشتم یه بار از گوشه ی صفحه و دلم شروع به نوشتن کنم.
کسایی که اینجا هستن همه منو میشناسن پس نیاز به معرفی ندارم.
واسه کساییم که منو نمیشناسن باید بگم خب یه دخترم مثل همه ی دخترای دیگه.
قراره طولانی ترین نوشتم باشه خب مشکلی نداره چون واقعا میخوام بنویسم.
زمستون 98 بود که با بیان آشنا شدم.خب فضای خوب و فوق العاده ای بود.
اولش فقط در حد وبلاگ بلک پینک و تی اکس تی بود کم کم دیگه وبلاگ اکسو رو پیدا کردم و پلاس شدم اینجا.
مرداد 99 بود بعد از کنکورم وبلاگ زدم. اولین دوستای من اینجا مائده،پانی،وفا،آیلین،سهند و شوکو بودن.
کم کم بدگرل،پونیو،کوین،جیوو،فافا،نغمه،مینا،آیان،اریک،بلو،کریستال،هالزی،پریناز، سانا،طناز،دلناز،سارا،هوکا،درسا،پری،لیزا،نازی،عسل،بورا،آیرین، هه ری و خیلیای دیگه هم اضاف شدن.(کامان بچه ها واقعا یادم نمیاد دیگه کیا بودن)
قصد ندارم گذشته هارو باز کنم پس فقط یه پرش بزرگ میزنم از رو همه چی و دقیقا اونجایی که مغزم آرومه وایمیستم. درست همینجا.
اینجا قلبم آروم نیست ولی به طرز وحشتناکی رهاش کردم. رهاش کردم چون قراره بسازمش باز. اون کوچولو گناهی نداره واسه این همه درد.
قصد خداحافظی ندارم چون کسی منتظر سلامم نیست ولی قصد دارم ذهنمو آروم کنم که اینجا قرار نیست برگردم.
پاکش نمیکنم بمونه آخرین چیز از من اینجا. با هر عنوانی کنارتون بودم از خودم مطمئنم که ذره ای براتون کم نذاشتم.
خود شیفته یا از خود مچکر نیستم ولی انقدر مطمئنم که تو تنهایی هیچکس ولش نکردم. سعی کردم بمونم،باشم،مهربون باشم، کمک کنم، گوش بدم، درست کنم.
متقابلم بوده خیلی وقتا تنها گذاشته نشدم، کسایی پیشم بودن، موندن، مهربونی دیدم، کمکم کردن، گوش داده شدم.
بابت اونا ممنونم و از بابت تموم کارایی که برای هر آدمی توی زندگیم کردم این اطمینانو بهتون میدم که از صمیم قلبم بوده و هیچ منتی به سر هیچکس نیست.
بهم قول بدید که موفق میشید و میرسید به همون جایگاهی که لیاقتشو دارید. همتون آدمای موفقی میشید که میخواستید. یادتون باشه که همه ی آدما میرن، همه ی تاریخا میگذرن، همه ی چایی ها سرد میشن، همه ی برف ها آب میشن تهش شما میمونید و عدد سنتون که بالا رفته و زل زدید به برفای آب شده و چایی یخ زده ی تو دستتون.
پس اول قدر خودتون رو بدونید. بعد قدر خودتون رو بدونید. و بعد هم قدر خودتون رو بدونید.
یاااااا درسته دارم میرم ولی همچنان سونگ مینو و آرتیستای وایجی ماینن.دور شید. (حتی روز رفتنمم تو وایجی یه خبری هست.همکاری تیانگ و لیسا جررر)
بهترین سن و سال زندگیتو صرف ساختن زندگیتون کنید خب؟ این خیلی مهمه.
آدم خوبی باشیم و بیاید نزاریم مونبینای دیگه ستاره ای بشن تو آسمون.
کوچیک ترین نامه ی دنیام رو مینویسم واسه کسی که هیچوقت اینو نمیبینه:
"کوچولوی هیونگ:)
تو شکلاتی ترین شکلات دنیا با عطر ریحانی
خیلی دوست دارم"
برای همتون:
"ممنونم که این همه تایم با هر اسم و رسمی"آنیسا،غزل،ریتا" منو پذیرفتید و دوست خوبی برام بودید.
دوستتون دارم"
2023/04/25
15:30
𝕐𝕠𝕦 𝕒𝕣𝕖 𝕥𝕙𝕖 𝕞𝕠𝕤𝕥 𝕓𝕖𝕒𝕦𝕥𝕚𝕗𝕦𝕝 𝕣𝕖𝕒𝕤𝕠𝕟 𝕥𝕠 𝕣𝕖𝕡𝕖𝕒𝕥 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕪𝕤 𝕠𝕗 𝕥𝕙𝕖 𝕨𝕖𝕖𝕜
𝕃𝕒𝕦𝕘𝕙 𝕓𝕖𝕔𝕒𝕦𝕤𝕖 𝕪𝕠𝕦𝕣 𝕤𝕞𝕚𝕝𝕖 𝕚𝕤 𝕥𝕙𝕖 𝕓𝕖𝕘𝕚𝕟𝕟𝕚𝕟𝕘 𝕠𝕗 𝕞𝕪 𝕤𝕞𝕚𝕝𝕖
𝔻𝕠𝕟'𝕥 𝕗𝕠𝕣𝕘𝕖𝕥 𝕙𝕠𝕨 𝕞𝕦𝕔𝕙 𝕀 𝕝𝕠𝕧𝕖 𝕪𝕠𝕦, 𝕞𝕪 𝕡𝕖𝕒𝕔𝕖
روز یه کاری میکنه"زجر بکشی"...
شب یه کاری میکنه به یادش بیوفتی "درد بکشی"...
-این حرفا سایز دنیای تو نیست..نباید ببازی...
یادت نره چقدر عاشقتم چویا♡
#مدهوش
شد هفتصدو اندکی روز با هم بودن رفیق.
مبارکمون و لاویو و اینا.
یزید پاهای سجاد را در زندان نشکست. به زنها تجاوز نکرد. دختران ۸ ساله را به تیر نبست. والدین را بهجرم خویشاوندی بهزندان نبرد. آنها را علیه حسین مجبور به اعتراف اجباری نکرد. قتل حسین رو گردن گرفت.
یزید نشان بدی...شما نشانِ؟
"اگر اینان مسلمانند
یا رب کافرم گردان"
آسوده بخواب مهسای سرزمینم.